در مطالب قبلی به هزینه های بالای درمان اشاره کردیم و گفتیم که یکی از دلایل نادیده گرفتن خود مراقبتی هزینه های بالا و سرسام آور درمان است.

بیائید بیشتر در موردش حرف بزنیم.

کسی نمی تواند این موضوع را انکار کند که جامعه دارای طبقاتی است که از لحاظ مادی با یکدیگر تفاوت دارند. اما بیماری ها به این طبقات توجهی ندارند و به سراغ هرکسی می آید.

من یک دیابتی هستم.

وقتی پا به مطب دکتر میگذارم توصیه هایی که می کند همه و همه به پول و هزینه وابسته است. از داروها تا دستگاه تست قند خون، تا آزمایش های مختلف و حتی هزینه برای خرید برخی مواد پروتئینی خاص و ... .

خیلی از افراد به دلیل صرفه جویی و بالا بودن مخارج برخی از این هزینه ها را حذف میکنند(مخصوصا کسانی که بار یک خانواده بر دوششان است). حال سوای داروها که ضروری ست و نمی توان آن را حذف کرد اما خب مثلا آزمایش هر ماهه ای که چیزی غریب به 80 تا 100 هزار تومان در حال حاضر هزینه بر می دارد یا دستگاه تست قند خونی که دکتر توصیه می کند هر روز قند خون ناشتا بلا استثنا تست شود... . 

دستگاهی که تولید داخل نیست و تمام اجزای آن وارد می شود. که با این دلار کوفتی که روز به روز گرون تر هم میشه.... .هر بسته کیت (نوار تست) در زمان ثبات بازار و بالا نبدن دلار  تقریبا حدود 100 تومان هزینه بر میداشت. 

خب این مسائلی است که از نظر هرکسی ممکن است ناچیز به نظر برسد و با قضاوت زودهنگام این مسائل را پای ندانم کاری بیمار بگذارند، اما خب واقعیت یک بیمار دیابتی همین است زیرا دیابت یک بیماری ساده نیست که با یک یا دوبار دکتر رفتن معالجه شود و دیگر لازم به ارجاع نداشته باشید. دیابت از آن دسته بیماری هایی است که تا آخر عمر بیمار با آن درگیر است و هر لحظه باید از آن مراقبت شود.

کافیست پا به مطب دکتری بگذارید تا ببینید قشرهای مختلف مردم را که استرس اصلیشان خرج بالای درمان است. و سعی می کنند این خرج را به حداقل برسانند. که البته در این شرایط بد اقتصادی این امر ملموس تر شده است. متاسفانه پزشک های امروزی هم گاها بدون توجه به سطح توان خرید بیمار برای آنها توصیه می نویسند.

همین چندی پیش در مطب دکتر با دو نفر دیگر برای تجویز به داخل رفتم تا به نوبت ویزیت شویم. نفر اول مرد میانسالی بود که ظاهر ژولیده ای داشت. دکتر برایش کفش طبی و خوراکی های خاص را تجویز می کرد. اما خب از ظاهر خسته و درمانده بیمار بسیار می شد فهمید که توان خرید آنها را ندارد. کفشی که به پای فرد بود حداقل 1 سال عمر داشت.(در حالیکه همه ما میدانیم که کفش یکی از پوشش های حیاتی دیابتی هاست). نمیخواهم بگویم که فردی که از آن صحبت میکنم نادار و فقیر بوده اما مطمئنا هرکسی میتوانست از ظاهرش بفهمد که این فرد یک سرپرست خانواده است و روزها حتی برای غذا خوردن هم شاید وقتی نگذارد.

خب این بیمار زمانی که از مطب دکتر خارج می شود چه تصمیمی میگیرد؟ غیر از اینکه برای صرفه جویی و بدلیل توان کم پرداخت هزینه قسمتی از این توصیه ها را نادیده بگیرد؟!! و چیزی که نتیجه آن می شود این است که وقتی پا به داروخانه میگذارد در بهترین حال ممکن داروهای اساسی خود را تهیه می کند و حتی از خرید داروهای فرعی که پزشک برای تقویت جسمانی اش تجویز کرده صرف نظر می کند.

این واقعیتی غیر قابل انکار است.

اما خب چاره چیست؟

آیا کسیکه توان پرداخت هزینه های درمان را ندارد محکوم به مرگ است؟

پدری که هم باید با بیماری خود دست و پنجه نرم کند و هم هزینه های زندگی همسر و فرزندانش را تامین کند. مادری که ترجیح میدهد هزینه های درمان خود را صرف تامین هزینه های امرار و معاش فرزندانش کند. نمی خواهم بگویم که این جریان ها تقصیر کیست و چرا ها را به میان بیاورم. قصد دارم که با یکدیگر به بیان راه حل بپردازیم.

در مطالب بعدی بیشتر به این نکات اشاره خواهم کرد.

"دوستان عزیز لطفا با نظرات و انتقاداتتون به بالا بردن کیفیت نوشته های این حقیر کمک کنید و حتی اگر مطلبی رو نادرست میدونید بگین.

تمام سعیم اینه که با گفته هام کمکی در راه بهبود بیماریمون داشته باشم."

با ما همراه باشید.